رؤیایی که بی‌رحمانه در هم شکست

اقبال احمد، دانشمند سیاسی، روشنفکر، پژوهشگر و معلمی برجسته بود که در دهه ۱۹۹۰ به اسلام‌آباد بازگشت تا رؤیای خود را محقق کند: تأسیس دانشگاه خلدونیه. خلدونیه می‌توانست تحولی اساسی در نظام آموزش عالی پاکستان ایجاد کند. احمد که در دانشگاه‌های مختلف ایالات متحده تدریس کرده بود، یکی از مهم‌ترین صداهای مستقل در عرصه سیاست بین‌الملل به شمار می‌رفت. او مورد احترام و دوستی شخصیت‌هایی چون ادوارد سعید و نوآم چامسکی بود، که به تفکر مستقل و تعهدش به مسائل مردم ستمدیده جهان احترام می‌گذاشتند.

رؤیایی که بی‌رحمانه در هم شکست

رؤیایی که بی‌رحمانه در هم شکست

چگونه پروژه بلندپروازانه اقبال احمد، دانشگاه خلدونیه، در برابر واقعیت‌های سیاسی پاکستان ناکام ماند

رؤیایی که بی‌رحمانه در هم شکست

اقبال احمد، دانشمند سیاسی، روشنفکر، پژوهشگر و معلمی برجسته بود که در دهه ۱۹۹۰ به اسلام‌آباد بازگشت تا رؤیای خود را محقق کند: تأسیس دانشگاه خلدونیه. خلدونیه می‌توانست تحولی اساسی در نظام آموزش عالی پاکستان ایجاد کند. احمد که در دانشگاه‌های مختلف ایالات متحده تدریس کرده بود، یکی از مهم‌ترین صداهای مستقل در عرصه سیاست بین‌الملل به شمار می‌رفت. او مورد احترام و دوستی شخصیت‌هایی چون ادوارد سعید و نوآم چامسکی بود، که به تفکر مستقل و تعهدش به مسائل مردم ستمدیده جهان احترام می‌گذاشتند. 

اقبال احمد ریشه در پاکستان داشت اما اندیشه‌هایش فراتر از مرزها بود. او درباره رویدادهای مهم جهان مانند جنگ ویتنام، مبارزات استقلال الجزایر و مسئله فلسطین تحلیل‌های تأثیرگذاری ارائه داد. او نه تنها یک متفکر آکادمیک، بلکه کنشگری فعال بود: از جنبش استقلال الجزایر حمایت کرد، علیه جنگ ویتنام مبارزه نمود و حتی به عنوان یکی از متهمان در طرح ادعایی ربودن هنری کیسینجر شناخته شد. همچنین به رهبران سازمان آزادی‌بخش فلسطین (PLO) مشاوره می‌داد. 

 خلدونیه: تلاشی برای پیوند آموزش سنتی و مدرن 

دانشگاه خلدونیه قرار بود یک دانشگاه شبانه‌روزی باشد که آموزش سنتی اسلامی (مدرسه‌ای) را با آموزش مدرن غربی ترکیب کند. احمد این ایده را راهکاری اساسی برای چالشی می‌دانست که سیستم آموزشی دوگانه پاکستان ایجاد کرده بود؛ سیستمی که دو گونه روشنفکر را پرورش می‌داد: یکی آشنا به زبان انگلیسی و دیگری غرق در فضای بومی و سنتی. 

او در مصاحبه‌ای در سال ۱۹۹۴ با روزنامه «داون» درباره این پروژه صحبت کرده بود و من از طریق آن مصاحبه برای اولین بار با دانشگاه خلدونیه آشنا شدم. در آن زمان، دانشجوی معماری در کالج ملی هنرهای لاهور بودم و به دنبال یک موضوع الهام‌بخش برای پایان‌نامه خود می‌گشتم. ایده خلدونیه برای من که تجربه هر دو نوع سیستم آموزشی را در کالج فورمن کریستیان و کالج ملی هنر داشتم، بسیار جذاب و منطقی به نظر می‌رسید. 

اقبال احمد بسیار خوش‌رو و فروتن بود و با صبر و حوصله به پرسش‌های من پاسخ می‌داد. او با شور و اشتیاق جزئیات پروژه را در اختیارم گذاشت و هدف خلدونیه را توضیح داد: ایجاد یک سیستم آموزشی واحد که شکاف مصنوعی بین دو جریان آموزشی پاکستان را از بین ببرد. 

چرا خلدونیه مهم بود؟ 

در آن دوران، فرصت‌های تحصیل در رشته‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی در پاکستان محدود بود. از نظر اقبال احمد، هدف اصلی آموزش عالی، پرورش رهبرانی برای حوزه‌های حقوق، سیاست، آموزش و فرهنگ بود. برنامه درسی خلدونیه شامل یک دوره چهار ساله لیسانس به سبک دانشگاه‌های آمریکایی بود که دانشجویان را به درک عمیق علوم انسانی و تجربی تشویق می‌کرد، در عین حال آن‌ها را با تاریخ و تمدن اسلامی آشنا می‌ساخت. 

دانشجویان خلدونیه ملزم به گذراندن دروس چهار دانشکده اصلی بودند: علوم و فناوری، علوم انسانی و هنر، تاریخ و علوم اجتماعی، و زبان و ارتباطات. نام «خلدونیه» از ابن خلدون، تاریخ‌نگار و جامعه‌شناس برجسته مسلمان، الهام گرفته شده بود. 

 چگونه این پروژه به بن‌بست رسید؟ 

در ابتدا، دولت پاکستان زمینی برای این دانشگاه در نظر گرفت و احمد توانست از طریق ارتباطات خود در ایالات متحده مقداری از منابع مالی لازم را تأمین کند. با وجود داشتن زمین، بودجه، ایدئولوژی و رهبری قدرتمند (در شخص احمد)، این پروژه در نهایت ناکام ماند. 

مشکلات سیاسی و تغییرات در سیاست‌های زمین‌گذاری باعث شد که پروژه به تعویق بیفتد. برخی از مقامات دولتی پیشنهاد کردند که نام دانشگاه تغییر کند، اما احمد که فردی بی‌سازش بود، از هرگونه سازش سیاسی خودداری کرد. در نتیجه، روند جذب سرمایه‌گذاری نیز با مشکل مواجه شد و نهایتاً پروژه خلدونیه متوقف گردید. 

اقبال احمد، که هیچ‌گاه از کمک به دانشجویان دریغ نمی‌کرد، در سال‌های پایانی زندگی‌اش به من پیشنهاد کرد که برای ادامه تحصیل در ایالات متحده اقدام کنم و قول داد که از طریق توصیه‌نامه‌ها کمکم کند. اما در آن زمان، ارزش این پیشنهاد را درک نکردم. 

 میراثی که محقق نشد 

پس از درگذشت احمد در سال ۱۹۹۹، برخی از نزدیکان و همکارانش تلاش کردند تا پروژه را احیا کنند، اما هرگز به هدفی که احمد در نظر داشت، نرسیدند. اگرچه در دهه‌های اخیر آموزش عالی در پاکستان رشد کرده است، اما دانشگاهی با رویکرد خلدونیه - یعنی ترکیب سنت و مدرنیته و پرورش رهبران اجتماعی - هنوز در کشور وجود ندارد. 

ادوارد سعید، دوست و همفکر احمد، در سوگ‌نامه‌ای که در روزنامه «گاردین» منتشر شد، چنین نوشت: 

"در سال‌های پایانی زندگی‌اش، اقبال احمد خود را وقف ایجاد دانشگاهی جایگزین در پاکستان کرد، دانشگاهی که به نام خلدونیه، برگرفته از نام تاریخ‌نگار بزرگ عرب، نامگذاری شده بود. او می‌خواست برنامه درسی‌ای ارائه دهد که مبتنی بر علوم انسانی، علوم اجتماعی و طبیعی مدرن باشد و دیدگاه جامع ابن خلدون را منعکس کند." 

 نتیجه‌گیری 

اقبال احمد متفکری پیشرو بود که در برابر افراط‌گرایی هشدار می‌داد و به دنبال اصلاحات ریشه‌ای در نظام آموزشی بود. اما تلاش‌های او در برابر ساختارهای قدرت و موانع سیاسی ناکام ماند. 

خلدونیه می‌توانست جایگاهی برای آموزش نخبگان باشد و شکاف بین سنت و مدرنیته را از میان بردارد. اما امروز، تنها خاطره‌ای از این رؤیا باقی مانده است؛ رؤیایی که بی‌رحمانه در هم شکست. 

https://thefridaytimes.com/27-May-2016/a-dream-rudely-shattered

کد خبر 23970

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 8 =